هانری میشو، شاعر ونویسنده بلژیکی درباره کریس مارکر گفته است: "باید سوربون را از صفحه روزگار پاک کرد و جایش کریس مارکر را نشاند."
کریس مارکر، سینماگر تجربی و مستندساز، عکاس، نویسنده و شاعر برجسته فرانسوی در سن ۹۱ سالگی از دنیا رفت. فیلمسازی که هانری میشو، شاعر ونویسنده بزرگ بلژیکی درباره او گفته است: "باید سوربون را از صفحه روزگار پاک کرد و جایش کریس مارکر را نشاند."
آلن رنه، او را "کهن نمونه انسان قرن بیست و یکمی" نامید و روی آرمز، مورخ بزرگ سینما درباره او نوشت: "مارکر غیر قابل طبقه بندی است چرا که منحصر به فرد است... سینمای فرانسه شاعران، درام نویسان، تکنیسین ها و اتوبیوگرافی نویسان خود را دارد اما تنها یک مقاله نویس حقیقی دارد: کریس مارکر."
کریس مارکر، با نام واقعی "کریستین فرانسوا بوش ویل نو"، در ۲۹ ژوئیه ۱۹۲۱ به دنیا آمد.
اطلاعات دقیقی درباره تولد و زندگی مارکر در دست نیست. برخی پدر او را آمریکایی معرفی کرده و عده ای نوشته اند که در مغولستان به دنیا آمد. برخی نیز محل تولد او را در نویی سور سن یکی از حومههای شمال غرب پاریس ذکر کرده اند اما دیوید تامپسن منتقد مشهور سینما گفته است که مارکر شخصا به او گفته است که در مغولستان به دنیا آمده است.
کریس مارکر، اواخر عمرش را در پاریس، دور از جنجال های رسانه ای زندگی کرد. او در تمام عمرش از مصاحبه با رسانه ها پرهیز کرد و اجازه نداد از او عکاسی کنند. مارکر در مجموعه سی دی های Immemory One که برای موزه ژرژ پمپیدو پاریس تهیه کرد، بخشی از خاطرات کودکی خود را تصویر کرده است.
کریس مارکر در زمان جنگ جهانی دوم، عضو نهضت مقاومت ضد فاشیستی فرانسه بود و برای آزادی فرانسه جنگید.
مارکر با فیلم کوتاه تجربی و شاعرانه "اسکله"( La Jetée) به شهرت رسید که دارای فضایی علمی تخیلی و آپوکالیپتیکی بود
مارکر سینماگری مارکسیست بود و فیلم ها، مقاله ها و عکس های او، بیانگر اندیشه های رادیکال و انقلابی اوست. او به بسیاری از نقاط بحران زده جهان از چین گرفته تا کوبا، سیبری، ویتنام و بوسنی هرزگوین سفر کرد و درباره آنها فیلم ساخت و مقاله نوشت. یکشنبه در پکن(۱۹۵۶)، نامه به سیبری(۱۹۵۷)، فضانوردان(۱۹۵۹)، کوبا آری (۱۹۶۱) و "دور از ویتنام"(۱۹۶۷)، از جمله فیلم هایی است که مارکر در مورد این کشورها ساخته است.
کریس مارکر را باید از ابداع گران فرم "سینما مقاله" دانست. ژانری که بعدها توسط ژان لوک گدار، شانتال آکرمن، پیر پائولو پازولینی، ورنر هرتسوگ، ارول مویس و دیگران به کار گرفته شد. وی این فرم روایتی را نخستین بار در سال ۱۹۵۲ در فیلم مستند "نامه به سیبری" به کار گرفت.
او جزو گرایشی در موج نوی سینمای فرانسه بود با عنوان "چپیها" (Left-bank) که سینماگرانی با پس زمینه ادبی و مستند آن را نمایندگی میکردند. فیلمسازانی چون آلن رنه، آینس واردا و آلن روب گریه که از نظر سینمایی، گرایشهایی کاملاً تجربی داشتند و سینمای آنها به دلیل پسزمینه مستندسازی و ادبیشان، دارای رگههای مستند و ادبی نیرومندی بود.
فیلم "ماه مه زیبا"، تحلیل اخلاقی وجامعه شناختی مارکر از پاریس سال های دهه ۱۹۶۰ بود که اثری پیشگویانه درباره رخدادهای مه ۱۹۶۸ فرانسه به شمار می رود.
مارکر با فیلم کوتاه تجربی و شاعرانه "اسکله"( La Jetée) به شهرت رسید که دارای فضایی علمی تخیلی و آپوکالیپتیکی بود. این فیلم ۲۸ دقیقه ای که در تیتراژ آن به عنوان "فتو رمانی از کریس مارکر" معرفی شده، ترکیبی از عکس های سیاه و سفید از مدل ها و بازیگران مشهور، نریشن، موسیقی و جلوه های صوتی است که ماهرانه به هم پیوند خورده اند. عنوان این فیلم، اشاره به مکانی در فرودگاه دارد که همراهان مسافر می توانند آخرین دیدارها را با داشته باشند و کنده شدن هواپیما از زمین و پرواز آنها را ببینند.
فیلم "اسکله" تاثیر زیادی بر سینماگران تجربی جهان گذاشت و الهام بخش تری گیلیام در فیلم "دوازده میمون" شد.
"کریس مارکر به ایران نیز سفر کرد و با ابراهیم گلستان و و فروغ فرخزاد نیز دوستی صمیمانه و نزدیکی داشت. او بعد از مرگ فروغ، مقاله ای درباره او نوشت که در ششم بهمن ۱۳۴۶ در مجله تلاش منتشر شد. او در این مقاله فیلم "خانه سیاه است" فروغ را یک شاهکار سینمایی خواند و آن را با فیلم "زمین بی نان" لوییس بونوئل مقایسه کرد."
مارکر در آثارش؛ مخالف سرسخت استعمار و نظام سرمایه داری بود و از سیاست ها و عملکرد اقتصادی و فرهنگی کشورهای غربی در آسیا و آفریقا انتقاد می کرد. او با سینماگران موج نوی فرانسه مثل آلن رنه و ژان لوک گدار نیز همکاری کرد. وی دستیار آلن رنه در فیلم مستند "شب و مه" بود که درباره قربانیان اردوگاه های مرگ نازی ها ساخت. او همچنین با کمک آلن رنه، فیلم مستند "تندیس ها هم می میرند" را ساخت که فیلمی با رویکردی ضد استعماری و مقاله ای سینمایی درباره درک آثار هنر آفریقایی درپاریس است که تا مدت ها، نمایش آن در فرانسه ممنوع بود.
یکی از مهمترین فیلمهای اکسپریمنتال مستند کریس مارکر، مجموعه فیلم های کوتاهی است به نام "تراکتهای سینمایی" (Cine Tracts) که در سال ۱۹۶۸ و به صورت ۱۶ میلیمتری ساخته شد.
سینه ترکتز، پروژهای سینمایی بود که کریس مارکر آن را با همراهی ژان لوک گدار و آلن رنه، در واکنش به رویدادهای می۶۸ پاریس ساختند و در واقع نخستین واکنش سینماگران فرانسوی به این جنبش بزرگ سیاسی محسوب می شود.
مارکر و گدار که خود بهعنوان فیلمسازان انقلابی و رادیکال، در تظاهرات و شورشهای خیابانی دانشجویان و کارگران شرکت کرده و از آنها فیلم میگرفتند، تصمیم گرفتند به کمک تعدادی از فیلمسازان و عوامل فنی سینمای فرانسه، پروژه CINE TRACTS را بهعنوان یک حرکت انقلابی مستقیم و استفاده از امکانات بیانی سینما برای اهداف ایدئولوژیک و تجربه فرم های بدیع سینمایی عملی سازند.
در این پروژه هر فیلمساز موظف بود، ۱۰۰ فوت فیلم ۱۶ میلیمتری با زمانی حدود ۲دقیقه و ۵ ثانیه را به صورت صامت و در طول یک روز تهیه، کارگردانی، فیلمبرداری و مونتاژ کند. به منظور اتحاد و همبستگی بین فیلمسازان قرار شد که نام هیچ یک از فیلمسازان در تیتراژ فیلمها ذکر نشود.
بخشی از فیلم های مارکر را مستندهای زندگی نامه ای او تشکیل می دهد. پرتره هایی سینمایی که درباره زندگی هنرمندان، فیلمسازان و نویسندگان مختلف جهان از جمله آندره تارکوفسکی، ایو مونتان و آکیرا کوروساوا ساخته است.
مارکر در سال ۱۹۸۲ فیلم مستند تجربی "بی آفتاب" را ساخت که قابلیت های بیانی تازه ای را در حوزه سینمای مستند معرفی می کرد. نمونه دیگری از یک "مقاله سینمایی" که با رویکردی فلسفی و بر اساس خاطرات سفر مارکر به ژاپن ساخته شده بود و عنوان آن برگرفته ازمجموعه "ترانه های بی آفتاب" اثر مودست موسورسکی آهنگساز بزرگ روسی بود.
"کریس مارکر همچنین در سال ۲۰۰۴، با موافقت ابراهیم گلستان، دی وی دی فیلم های مستند "یک آتش" ساخته گلستان و "خانه سیاه است" را به صورت رایگان به عنوان ضمیمه نشریه فرانسوی "سینما"( Cinema) توزیع کرد."
کریس مارکر به ایران سفر کرده و با ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد نیز دوستی صمیمانه و نزدیکی داشت. او بعد از مرگ فروغ، مقاله ای درباره او نوشت که در ششم بهمن ۱۳۴۶ در مجله تلاش منتشر شد. او در این مقاله فیلم "خانه سیاه است" فروغ را یک شاهکار سینمایی خواند و آن را با فیلم "زمین بی نان" لوییس بونوئل مقایسه کرد.
کریس مارکر همچنین در سال ۲۰۰۴، با موافقت ابراهیم گلستان، دی وی دی فیلم های مستند "یک آتش" ساخته گلستان و "خانه سیاه است" را به صورت رایگان به عنوان ضمیمه نشریه فرانسوی "سینما"( Cinema) توزیع کرد.
او از شاگردان دروس فلسفی ژان پل سارتر بود و در فیلم مستند"مرده ریگ شباویز" (۱۹۸۲) به این موضوع اشاره کرده است. مارکر رمانی هم به نام "دل بی غش" در سال ۱۹۴۹ نوشته که نایاب است.
"انسان و آزادی اش: بازی بیدارمانی" (۱۹۴۹)، چین، دروازه گشوده (۱۹۵۶)، تا آخر وقت (۱۹۴۷) و پدیده (۱۹۹۹) از کتاب های دیگر اوست.
از میان فیلم های شناخته شده کریس مارکر باید از فیلم های " المپیا ۵۲" (۱۹۵۲)، "اسکله" (۱۹۶۲)، "بیآفتاب" (۱۹۸۲)، ماه مه زیبا(۱۹۶۳)، "راز کومیکو"(۱۹۶۵)، "روی ششم پنتاگون"(۱۹۶۸)، "زنده باد نهنگ"(۱۹۷۲)، "پستچی همیشه اسب را صدا می زند"(۱۹۹۲) و "بیست ساعت در اردوگاه"(۱۹۹۳) نام برد.